خانه دانش بنیاد ثبوتی رویداد «روزِ بازِ خانه دانش» را با شرکت بچهها و خانوادهها، کارگروه اجرایی خانه دانش و همراهی صمیمانه دکتر حمیدرضا خالصیفرد ساعت 15 تا 18 روز پنجشنبه 15 آبان برگزار کرد، در این برنامه «سازهبازی» و «بازدید از موزه» برای عموم آزاد و رایگان بود.
حافظه خالی دارید؟!! کمکم حساب و حجم روزهای بهیادماندنی خانه دانش دارد از دستمان درمیرود! واقعا نمیتوانم به درستی از اشتیاق و استقبال بچهها و خانوادهها و دیگر شرکتکنندگان امروز بنویسم، عجالتا این را داشته باشید و بیزحمت خودتان حدیث مفصل را بخوانید: ساعت 2:30 دقیقه، آفتاب تند پاییزی؛ درها باز بود و نزدیک ورودی سازهبازی داشتیم درباره تغییرات جدید و برنامههای پیشِرو صحبت میکردیم که وقتی دوباره خودمان را آنجا پیدا کردیم هوا تاریکِ تاریک بود ولی برق نگاهها و دلهایمان گرم و روشن.
بچههای قدیمی و دورههای قبل از راه نرسیده حتی فرصت نمیدادند نشان راهنمای موزه را تحویلشان بدهیم و بدوبدو سروقت چیدمانها میرفتند، هر کدام هم با خودشان دوستان و ومهمانانی داشتند که با هیجان سعی میکردند از موزه برایشان بگویند، حتی بچههایی که به تازگی در این هفتهها با همراهی مدارس از موزه بازدید داشتند اینبار با خانواده و دوستان آمدند: «من بلدم براشون توضیح میدم»! و خوشحالی ما از بالیدن و داشتن این همکاران پرشور و هیجان.
انبوه پرسشها، چشمان مشتاق و گامهای تازهواردِ مردد و آرامی که وارد میشدند ولی ماندگار بودند و… مثل همیشه پس از دقایقی باید پاسخ میدادیم: از «پس چرا ما اینجا رو دیر پیدا کردیم»ها تا «عه ما همین کوچه بغلی هستیم چرا نمیدونستیم اینجا هست»ها! بخش نظرات و راههای ارتباطی ما باز هست و واقعا ممنون میشویم برای پیدا کردن پاسخ این پرسشها کمک و راهنمایی و ایدههایتان را از ما دریغ نکنید.
سازهبازی هم کمکم بچهها را سمت خودش کشاند، دیگر به سختی میشد زمین و چوبها را دید، چادر محبوبترین سازه بچهها بود، حتی مدل دو طبقه با انبار غذا هم داشتیم، حالا ساده بودن ساختش باعث آن است یا نه، نمودی از خواستِ داشتن فضایی اختصاصی برای خودِ خودشان. انواع خانه و ماشین حتی آدم و اسکوتر هم داشتیم. خلاقیت بچهها در جزئیات حیرتانگیز بود. بزرگترها هم خوشحال از راه پیدا کردن به سازهبازی مشتاقتر از بچهها مشغول بودند. این وسط حضور دوستان با تجربه سازهبازی هم جالب بود، تا وارد میشدند میپرسیدند امروز قراره چی بسازیم؟ یا دنبال مداد و کاغذ بودند برای کشیدن نقشه.
حالا چطور بگوییم ساعت برنامه تمام شد؟! خوشحالیم که امروز دوستان تازه زیادی پیدا کردیم از کوچولوی کوچولو تا بزرگِ بزرگ، کاش میشد در متن و عکس، آیینه امروز و استقبال فراموش نشدنی همراهانمان باشیم، عکسها هم هر چه هست زمانی گرفته شده که خلوت بود و مجالی داشتیم. یکی از آن روزهایی که مدام نگران میشدیم اگر تعداد اندکی بیشتر شود دیگر فضا کشش نخواهد داشت و به 24 ساعته بودن و جایی وسیعترفکر میکردیم!
از لطف و حضور همه سپاسگزاریم.
پینوشت: ساعت 15 پنجشنبه 22 آبان 1404 در هفته چهارم مسابقههای سازهبازی (فصل پنجم) منتظرتان هستیم. همراه ما باشید برای ساخت آدمکِ غواص!




















